میوه خرما مضافتی صادراتی به مواد غذایی با فواید سلامت استثنایی اشاره دارد. هدف این مطالعه تعیین عواملی است که بر قصد مالزیایی ها برای مصرف خرما تأثیر می گذارد.
برای مقایسه الگوهای مصرف خرما بین گروه B40 و غیر B40؛ و برای بررسی تمایل هر دو گروه به پرداخت در هنگام کاهش یا افزایش قیمت تاریخ. با استفاده از طرح تحقیق پیمایشی، 329 پرسشنامه پیمایشی جمع آوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج نشان داد که نگرش پیشبینیکننده معنادار قصد مصرف خرما نیست، اما هنجار ذهنی بهطور معناداری و بهطور مثبت قصد را پیشبینی میکند.
الگوهای مصرف مصرف کنندگان B40 و غیر B40 متضاد بودند: سهم مصرف کنندگان معمولی B40 کمتر از مصرف کنندگان غیر B40 بود، در حالی که افراد غیر مصرف کننده گروه بیشتر بودند.
گروه غیر B40، نسبت به گروه B40، تمایل بیشتری به پرداخت قیمت های بالاتر برای انواع خرما داشتند، احتمالاً به دلیل سطح درآمد بالاتر اولی. بر اساس این یافته ها، مدیران بازاریابی باید مصرف کنندگان آگاه به سلامت را هدف قرار دهند تا بتوانند دوستان و خانواده خود را به مصرف خرما تشویق کنند.
Superfruits یک اصطلاح بازاریابی است که عمدتاً برای اشاره به میوهها و سبزیجاتی استفاده میشود که حاوی مواد مغذی بالایی هستند.
خرما در زیر چتر وسیعتر سوپر فود قرار میگیرد که به مواد غذایی با فواید استثنایی برای سلامتی اشاره دارد. کرافورد و ملنتین (2008) اظهار داشتند که ابرمیوه ها یک جایگاه جدید و ارزش افزوده در بازار تغذیه هستند که با ترکیب بازاریابی و علم ایجاد می شود.
استراتژی بازاریابی برای سوپرمیوه بر مزایای سلامتی آن تاکید دارد. موفقیت این استراتژی بر شش جنبه استوار است: جذابیت حسی، تازگی، راحتی، کنترل عرضه، مزایای سلامتی و بازاریابی (کرافورد و ملنتین، 2008).